سر آغاز

به نام خدا

بقصد توبه سحر گفتم استخاره کنم بهار توبه شکن می رسد بگو چه چاره کنم

بازدید کننده گرامی این وبلاگ ثمره تلاش و کوشش دبیر باز نشسته ای است که در سن 70سالگی هنوز هم تدریس خصوصی زبان و ادبیات عرب انجام میدهد و در اوقات فراغت با مطالعه و کاوش در کتابها ونوشته های قدیمی در حد توان جسمی و بار علمی خویش به پاسداشت فرهنگ وآداب ورسوم این مرز پرگوهر میپردازد.

در این روزگار فوران اطلاعات همه آرزوی من این است که این نوشته ها ضمن آشنا کردن نسل جوان این سرزمین با گذشته پر افتخار سرزمین مادری رایحه خوش روزگار گذشته را برای اهل فضل ودوستداران فرهنگ و هنر ایران زمین به ارمغان آورد.

ودر این راستا بر آنم تا در این وبلاگ بازدید کنندگان عزیز را با محاسبات ، اوزان و مقیاسهای فراموش شده ای همچون: ابجد، رمل و اسطرلاب ، سیاق ، عباسی ، شاهی ، خروار، چارک ،ری نخودو...کلمات واصطلاحات قدیمی(خصوصاً در منطقه گلپایگان)، مثلها ومتلها وچیزهایی از این دست آشنا سازم. وامیدوارم تا انتقادات وپیشنهادات شما عزیزان یاریگر من در اینراه باشد.

خداکند که بهار رسیدنش برسد

شب تولد چشمان روشنش برسد

چو گرد بر سرراهش نشسته ام شب و روز

به این امید که دستم به دامنش برسد

هزار دست پراز خواهشند و گوش به زنگ

که آن انارترین روز چیدنش برسد

چه سال ها که دراین دشت منتظر ماندم

که دست خالی شوقم به خرمنش برسد

براین مشام و براین جان چه می شود یارب

نسیمی از چمنش بویی از تنش برسد

خدای من دل چشم انتظار من تا چند

به دور دست فلک بانگ شیونش برسد؟

چقدر بر لب این جاده منتظر ماندن

خداکند که از آن دور توسنش برسد

سعید بیابانکی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد