زیباتر آنچه مانده ز بابا از آن تو بَد ای برادرازمن و اعلا از آن تو
این تاس خالی ازمن وآن کوزه ای که بُوَد پارینه پُرزشهد مصفا از آن تو
یابوی ریسمان گسل میخ کَن ز من مِهمیز کله تیز مطلّا از آن تو
آن دیگ لب شکسته صابون پزی زمن آن چمچه هریسه و حلوا از آن تو
این قوچ شاخ کج که زند شاخ، از آن من غوغای جنگ قوچ و تماشا از آن تو
این استر چموش لگدزن از آن من آن گربه مُصاحبِ بابا از آن تو
ازصحن خانه تا به لب بام از آن من از بام خانه تا به ثریا از آن تو
وحشی بافقی
بیاد دو نوه عزیزم علی و امیر مقیم کانادا که سالهاست ازدیدن رویشان محروم و ازبوسه بر گونه های گرمشان بی بهره ام.
دریغا بزرگ مردا که او بود