چند اصطلاح در گویش گلپایگان2

پُشوِه و پِتَه: دو ماده شوینده گیاهی که در اطراف سعید آباد میروید.در قدیم میچیدند و خشک میکردند. با ریختن در طشت لباسشویی کف میکرد.


چهار قفلی، دو مِنی،یک مِنی(یِمِنی)، نیم مِنی، سادگیری،کشکول،روغندان،کشماله،کشک سویییا کشماله کشک، مَشکِه،خیک، خیگوله : وسایل و ظروف سفالی تهیه ماست و پنیر و روغن.


چیل، چیل دونی، پَک، تاپو، تِمَن، قلبیر، بالفاج، کلوخگیر، سِرَند، قِلوار، هِرتَه کِشی(تبدیل گندم به آرد در آسیای آبی )، یسا(نوبت)، مَشوِره، طاس وطشت: وسایل نگهداری گندم و جو.

قُمب وقُمب(قُرقُر کردن)، کُلیجه(جلیقه پشمی)، شِتّاح(بی آبرو)، کُجار(اسفند)، اِش نِجه(عطسه)،


سرهوایی(سرماخوردگی)، لِک لِک(سربه سر گذاشتن، با ملایمت کار کردن)، تَخا(بجایش)،


قُرُمبِه(پُر)، راحتی(قیف)، پیل تو پیچ(میل دو پیچ)، پاچین(پیراهن)، نظامی (شلوار)، پیل تَه(فتیله بلند)،


تِندیچِه(شیرین کردن مغز تلخ زردآلو)، چاربادور(چهارطرف)، آقَم(چوب دایره ای اطراف غربال یا دف).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد