دم غنیمت است یاران

دم غنیمت است یاران (05/10/1390)


دم غنیمت است یاران،فرصت است این ایام       از کجا خبر داریم کِی بکام ماست دوران


پس بپز گوشت را خوب، کرسی را بکن برپا        کوک بکن سعید تاررا، محرابی برآرآوا


روی پرده های تار، پنجه سعید در رقص       فی البداهه است شاهکار، عاری ازعیب ونقص


بلبل هزاردستان با ترنم آواز       یک نگاه او در جمع و آن نگاه او برساز


مصطفی بریز چایی، پُک به قلقل قلیان       مات وبیقرارم من، آقا محمد است حیران


خالق هنر نقاش خبره در نوا و شور       شمع محفل جمع است چشم دشمنانش کور


کشمش و لبوحاضر، آتش کرسی داغ     جای دوستان خالی اهل حال گردند چاق


یادی از استاد احمد سرور در شود         خوش بزن سعید ساز را،چشم بد بادا دور


تو بخوان محرابی گفتگو را ضربی     تا نفس کنی تازه ریتمش حاضر است برقی


گَه بزن دمی عشاق بعد حجازو راست پنجگاه    یا نوا و شور و دشتی گه بیات ترک و افشار


چهارگاه و سه گاه بعدش ماهور و همایون است      بوعطا  بیات ترک اصفهان و راست پنجگاه


نوکن آئین جمشید، باغ شیرین و ناقوسی        قفل رومی و شبدیز،نو بهار وطاقدیسی


چهارطرف کرسی پربانگ عوعوی کفتار        کس کجا رود بیرون تا ببیند این رفتار


شومینه زخشت وگل،پخت و پز در آن غوغا     خوش سلیقه است میزبان، چای آقا مصطفی برپا


در هوای خیلی سرد توی باغ بی میوه     آقا مصطفی چالاک همه را ز قبل چیده


حیف که شاعری داریم پیر و بیسواد است او    خوش سخن شود گاهی همدم و مراد است او

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد